چرا شهر ما زشت است؟

چرا شهر ما زشت است؟

شهرهای بزرگ به همان نسبت که وسعتشان ازشهرهای کوچک بیشتراست، طبعأ امکاناتشان هم بیشتر و همین طور مشکلاتشان هم بیشتراست. حال این مشکلات میتواندمشکلاتی آشنا برای همه ما، همچون ترافیک ویا آلودگی هوا باشد و یامشکلاتی ناآشناتر همچون تراکم ساختمانها و یا معضل نازیبایی شهری.

در کشوری همچون کشورما که سابقه طولانی در زندگی دارد و به نوعی تمدن از آن آغاز شده است، به دور از انتظار نیست که زیبایی های بی بدیلی را نظاره گر باشیم، یکی از آن نمونه ها را می توانیم در خانه های تاریخی ای که در سطح شهر جهت بازدید علاقمندان فعال هستند، ببینیم.

از نماهای خشتی تا گلدانهای شمعدانی و حوض های آبی هرچه بگویم کم گفته ام و ناخودآگاه ذهن هر خواننده را به سمت فضای آرام و دل نشینی می برد.

حال چه شده است؟ چه بر سر آن مردم اهل ذوق و هنرآمده؟ چه شده است که آن همه رنگ و لعاب زیبا و آرام بخش و شادی آفرین را فراموش کرده؟ از چه زمانی خانه هایمان که با فرهنگ دیرینه ما سازگار بوده اند جای خود را به ساختمانهای غیرایرانی و بدون روح داده است؟ چه شد که کشوری که مهد تمدن است به همین راحتی زیرسلطه کشورهای اروپایی و آمریکایی نوظهور قرار گرفت؟

این استعمار تا به حدی رسید که دیگر فرزندان ما با آن فرهنگ زیبا بیگانه شده اند و حتی در فضای شهری نیز آثاری از آن شور و شعف را به سختی میتوان پیدا کرد.

اگر حتی این موضوع را قبول کنیم و با آن کنار بیاییم، باز هم این موضوع ذهن را درگیر میکند که چرا طراحان شهری کمی به خود زحمت نمی دهند و در کارشان خلاقیتی به کار نمیبرند و تمام شهر را سالهاست که به یک شکل میسازند…

چرا حتی زیبایی ظاهری هم چندان مورد توجه نیست؟؟؟ آیا ذهن ها و قلب ها مرده اند که کسی به این موضوع فکر نمیکند؟

چرا از رنگهای شاد و مفرح در سطح شهر استفاده نمیشود و تمیز کردن و نو کردن شهر فقط به ایام عید نوروز معطوف میشود؟ مگر در بقیه ایام سال مردم در این شهر زندگی نمیکنند؟ چرا وقتی طرحی در نقطه ای ازشهر اجرا میشود، عمومأ از طرح های مدرن و خشن استفاده میشود و کمتر به طرح های سنتی و پررنگ و پر روح گذشته خودمان توجه میشود؟

آیا به راستی این ها از علائم غرب گرایی است؟ آیا ما مردمان این شهر، مردمانی غریبه پرست هستیم؟ چرا به شادابی و سرزندگی روح و روان خودمان کمتر توجه می کنیم و تمام طول روز را به دنبال کسب مال سپری میکنیم؟ دچار روزمرگی شده ایم و خودمان خبر نداریم…

بیایید کمی بیشتر به خودمان، اطرافمان و محیط زیستمان توجه کنیم.

شهر زیبا به این آسانی به دست نمی آید.شهر زیبا ساختنی است. هرگاه خودمان شهر را ساختیم آنگاه:

زیباترین شهر دنیاست.

آن زمان است که از زندگی خود لذت می بریم.

آن زمان است که به آینده امیدوارتر می اندیشیم

و آن زمان است که آینده بهتری را برای خود رقم میزنیم.

” شهر خوب، ساختنی است ”

 

شهره عظیمی نیا. کارشناس محیط زیست و عضو سمن محیط زیستی سرزمین بادغوث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *