احسان طباطبایی
در این زمانه که فریاد عشق پنهانیست
و قلب فاخته در اخمِ بیشه زندانیست
در این زمانه که در بزم شوم شبزدگان
صفای آینهها، ظالمانه قربانیست
بروی ساقهی سروی که اعتباری داشت
برای تیغِ تبرهای شوم، مهمانیست
غمم زِ چهرهی آن باغبانِ نرگسهاست
که از فروش گلی غرق در پشیمانیست
در این زمانه که یک آرزوی بی معناست
مرور خاطره در کوچهای که بارانیست
قسم به غربت تکواژههای بیفرجام
دلیل ماندنم اینجا، دمی غزلخوانیست
زنده یادسید احسان طباطبایی
بهار ۸۱
سایت